گریه خنده
نبینم گریه ات مادر..... ارهههههه بخند تا دنیا به روت بخنده ...
نویسنده :
مامان زری
17:47
4 ماهگی مبارک
دختر گلم امروز 4 ماهه شدی عروسکم 120 روز با تو بودم لحظه به لحظه اش با تو نفس کشیدم باخنده هات شاد شدم با گریه هات غصه خوردم چقدر این 4 ماه زیبا بود شیرین بود در این 4 ماه فهمیدم مادر یعنی صبر عشق پاک لذت .............. دخترم خانومی شده واسه خودش اواز میخونه با دیدن بابا و مامانش ریسه میره از خنده روز به روز خوشمزه تر میشی جیگرم میخوام بخورمت اجازه هست اینم عکس هایی از 4 ماهگیت ...
نویسنده :
مامان زری
17:31
ساراو تدی ابی
من تو حال و هوای خودم بودم که متوجه یه چیزی شدم .......... بعلههههههههههههه شما رو من چیکار میکنید هان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و من مغلوبش کردم...... یوهوووووووو مامانی الان نوبت شماست نترس بابا......ههههههههه ...
نویسنده :
مامان زری
19:53
عیدت مبارک
سلامممممم من سارام ساعت 6 صبح بود و من توی خواب ناز بودم که بابایی بلند شد بره حمام خلاصه اینقدر سرو صدا کرد که ما تصمیم گرفتیم بلند بشیم شیر بخوریم .داشتیم شیر میخوردیم که دوباره بخوابیم ولی سرو صداهای بابا تمامی نداشت.ما هم چشمامونو باز کردیم ببینیم اطرافمان چه خبره که نگاهمان به مامان افتاد قیافه مامان خنده دار بود نمیدونست بخنده یا گریه کنه اخه مامانی خیلی خوابش می امد من با دیدن مامان یه خنده بزرگ تحویلش دادم دیدم بابایی اومد سمتم خیلی خوشتیپ شده بود اخه امروز عید بود بابا منو بوسید و عید رو بهم تبریک گفت و منم با لبخند جوابش دادم اما خیلی خوابمان می امد بابا اماده شده بود که برود مامان رفت به بدرقه بابا.ما که دیدیم تنها شده...
نویسنده :
مامان زری
0:22